یکی از بهترین روشهای خودسازی استفاده از تجربیات عرفا و سالکان بزرگ می باشد که خودشان این راه را رفته اند و تجربیات و ومراحل سیر و سلوک را در قالب جملات زیبای تربیتی و اخلاقی و عرفانی بیان کرده اند.
در این محموعه به بیان سخنانی زیبا از آیت الله بهجت و آیت الله حسن زاده و شهید آوینی و شهید مطهری و شهید چمران و دکتر شریعتی می پردازیم که چکیده سخنان این بزرگواران بیان شده است.
جهت دسترسی به همه قسمتهای این مجموعه بر روی لینک ذیل کلیک نمائید :
جملات تربیتی و اخلاقی http://www.hafezasrar.blogfa.com/category/87
جملات تربیتی از شهید مطهری :
انسان باایمان، روحی مطمئن، اعصابی آرام و قلبی سالم دارد.
ـ معنویاتِ منهای خداشناسی، اعتبار ندارد.
ـ تقوا، لازمه انسانیت است.
ـ امور معنوی و روحانی، روح بشر را قانع می کند و به او رضایت خاطر و اطمینان می دهد.
ـ سختی ها و فشارها، وسیله ای است برای تکمیل و تهذیب بیشتر نفس و خالص شدن گوهر انسان.
ـ انسان کامل؛ یعنی انسانی که قهرمان همه ارزش های انسانی است.
ـ خدمت به خلق، مقدمه و زمینه برای ایمان است.
ـ توکل، تضمین الهی است، برای کسی که همیشه حامی و پشتیبان حق است.
ـ زهد ورزیدن، نوعی بی نیازی برای انسان ایجاد می کند.
ـ عبادت، آن گاه اثربخش است که جذب روح شود.
ـ هم فکری و تبادل نظر، یکی از اصول زندگی اهل ایمان و پیروان اسلام است.
ـ طبع عالَم، بر درستی و صداقت است.
ـ اساس امر به معروف و نهی از منکر، نیکوکاری است.
ـ منتهای سعادت، این است که آدمی در ناحیه عمل، دارای نیکوترین عمل ها باشد.
ـ آن چیزی که دل ها را به هم پیوند می دهد، عقیده و ایمان است.
ـ عبادت ها و تمرین های مکرر که در دین مقدس اسلام توصیه شده، نوعی ورزش روحی است.
ـ مقید شدن به زندگی متکلفانه، ناشی از کوچکی روح و نداشتن شخصیت است.
ـ فقر روحی و معنوی، بالاتر از فقر مالی و اقتصادی است.
ـ حق، همواره یک تأیید معنوی با خود دارد.
ـ محاسبه نفس، یک وظیفه عقلانی و همگانی است.
ـ سلامت تن، سلامت روح و سلامت اجتماع، همگی به تقوا بستگی دارد.
ـ آدمی باید به همان اندازه که درباره معاش خود فکر می کند، درباره غذای روح خود نیز بیندیشد.
ـ قلب سالم؛ یعنی دلی که هیچ نوع بیماری از قبیل کینه و حسادت و سایر صفات ناپسند، نداشته باشد.
ـ الفبای دین، خداشناسی است.
ـ رقت و لطافت وقتی پیدا می شود که انسان توجه بیشتری به تقوا و معنویت داشته باشد.
ـ یکی از شرایط موفقیت انسان، درک کردن قیمت و ارزش وقت است.
ـ ایثار، یکی از باشکوه ترین مظاهر انسانیت است.
ـ تا دل انسان با زبان هماهنگی نداشته باشد، دعا واقعی نیست.
ـ دانش، بزرگ ترین منبع نیرو و قدرت است.
ـ انسان، خودِ حقیقی اش را در عبادت و در توجه به ذات حق پیدا می کند.
ـ روشن بینی و بصیرت، از آثار مهم تقواست.
ـ سخن گفتن انسان، بهترین مظهر و نیکوترین نماینده تعقل و فکر انسان است.
ـ علم و فکر، غذای روح است.
ـ کار و فعالیت، به روح صفا و به دل، نرمی و خشوع می دهد.
ـ تکالیف الهی، جز ارشاد بشر به مصالح واقعی خودش نیست.
ـ اگر انسان خدایش را فراموش کرد، خودش را فراموش کرده است.
ـ عبادت باید بانشاط روح توأم باشد.
ـ آخرین حد علم یک عالم این است که اقرار می کند به نادانی خودش.
ـ تهذیب نفس و تحصیل اخلاق آدمیت، از هر چیزی دشوارتر و سخت تر است.
ـ بشر اگر زیبایی اخلاق کریمانه و بزرگوارانه را حس بکند، مرتکب اعمال زشت نمی شود.
ـ یکی از علامت های مسلمانی، پیدا کردن راه معتدل و میانه است.
ـ آدمی اگر بخواهد از قید تکالیف و حقوق، خود را آزاد بداند، باید قبلاً از انسانیت استعفا بدهد.
ـ پشتوانه و منطق انسانیت، ایمان است.
ـ علم، افزایش دهنده اثر و ارزش کار است.
ـ درخت انسانیت، اگر بخواهد به راستی بارور و میوه ده باشد، باید ریشه توحیدی و ایمانی داشته باشد.
ـ یکی از اصول شخصیت انسان، استواری و استحکام و انتظام فکر اوست.
ـ امر به معروف، از نوع دفاع از حقوق انسانیت است، نه دخالت در آزادی های فردی.
ـ زیربنای هر اندیشه معنوی، ایمان به خداست.
ـ یکی از عوامل اصلاح و تربیت، معاشرت با صالحان و نیکان است.
ـ غذای روح، علم و حکمت و ایمان و یقین است.
ـ امور معنوی، مطلقاً مستلزم تحمل یک نوع محرومیت مادی است.
ـ عملی که منبعث از ریا و تظاهر باشد، ضررش از فایده اش بیشتر است.
ـ هر کس مدیر وجود خویش و مسئول سعادت خویشتن است.
ـ حداقل اثر ایمان، این است که یک مؤمن عادی، مطمئن می شود که کار خوب در نزد خدا، از بین نمی رود.
ـ انسان، خودش برای خودش، دروازه معنویت است.
مکتب واقع بین و واقع گرای اسلام ، اقتصاد را زیربنا نمی داند اما نقش اساسی آن را نیز نادیده نمی گیرد .
شعر فارسی و نثر فارسی در طول دوازده قرن، از مضامین قرآن و حدیث به شدت متأثر بوده است اغلب مضامین عالی عرفانی و موعظه ای فارسی ، تحت تأثیر قرآن و سنت راه تعالی را طی کرده است .
بشر امروزی از نظر علمی و فکری پا به جایی نهاده که آهنگ سفر افلاک کرده و سقراطها و افلاطونها باید افتخار شاگردی اش را بپذیرند اما از نظر روح و خوی و منش ، یک « زنگی مست تیغ بران به دست » بیش نیست .
برای یک ملت هیچ موهبتی بالاتر از شخصیت نیست اگر همه مواهب و ابزارهای زندگی را از ملتی بگیرند و شخصیتش محفوظ باشد غمی نیست .
در مقابل قدرت علمی و فنی بشر ، هیچ دژ تسخیرناپذیری جز روح و نفس آدمی وجود ندارد .
اسلام خود بنیانگذار یک تمدن عظیم است ودر تاریخ افتخارآمیز خود دانشگاه ها به وجود آورد ودانشمندان نابغه به جهان تحویل داد و به علم و تمدن کمک فراوان کرد .
زنده ترین امواج اجتماعی ، امواج و جنبشهای دینی است ؛ پیوند این امواج و این نهضتها با جوهر حیات وفطرت زندگی از هر چیز دیگر اصیل تر است .
اگر روح اجتماعی وجود داشته باشد وجامعه زنده و جاندار باشد بدون شک در آن جامعه همدردی و همکاری وجود دارد .
شناخت صحیح شرط اول رشد است ؛ باید ببینیم آیا از وجود امکاناتی که خداوند تبارک و تعالی در اختیار ما قرار داده و سرمایه هایی که در طول تاریخ پیدا کرده ایم آگاهی داریم .
جهان بینی توحیدی کشش و جاذبه دارد، به انسان نشاط و دلگرمی می بخشد هدفهایی متعالی و مقدس عرضه می دارد و افرادی فداکار می سازد .
توحید صدوق خود دریافتی از معرفت است ودر مباحثات آن ، نه به شکل القاء یک سلسله مسائل تعبدی بلکه به صورت القاء یک سلسله بیانات استدلالی روشنگر و ترتیب صغرا و کبرای منطقی بحث شده است .
انسان یک پایگاه آزاد اندیشه دارد که می تواند به وسیله آن خود را از هر تأثیری مستقل نگه دارد ودر زبان اسلام از آن به «فطرت » تعبیر شده است .
زنده ترین امواج اجتماعی ، امواج و جنبشهای دینی است ؛ پیوند این امواج و این نهضتها با جوهر حیات وفطرت زندگی از هر چیز دیگر اصیل تر است .
غلط ترین فکر این است که ما همه اصلاحات جزئی و کلی را از مصلح و ظهور غیبی بخواهیم .
اسلام دشمن بیکاری و بیکارگی است انسان به حکم این که از جامعه بهره می برد و به حکم این که
کار بهترین عامل سازنده فرد و اجتماع و بیکاری بزرگترین عامل فساد است باید کار مفید انجام دهد .
اگر دفاع از خود باشد مقدس است و اگر دفاع از ملت باشد مقدستر است چون جنبه شخصی تبدیل می شود به جنبه ملی و گسترش پیدا می کند .
رسول خدا با آنکه پیغمبر بود و مردم توقع نداشتند رأی و نظر آنها را بخواهد برای این که به مردم شخصیت دهد ، همواره با آنان مشورت می کرد .
دموکراسی در اسلام یعنی انسانیت رها شده ودر غرب یعنی حیوانیت رها شده؛ بنابراین آزادی و دموکراسی در قاموس اسلام جنبه انسانی دارد و در غرب جنبه حیوانی .
بشر در زندگی خاص خود اعم از زندگی فردی و اجتماعی احیانا مشمول لطفها ورحمتهای خاصی می شود که او را دستگیری می کند و از سقوط نجات می دهند .
آزادی معنوی یعنی آزادی فکر از خرافات و اوهام و آزادی اراده از وابستگیهای حیوانی .
قرآن می گوید برای اینکه رعب شما به دل دشمن بیفتد وخیال تجاوز به ساحت شما را در دماغ خود نپرورد، نیرو تهیه کنید و نیرومند باشید .
غلط ترین فکر این است که ما همه اصلاحات جزئی و کلی را از مصلح و ظهور غیبی بخواهیم .
قرآن در پیوند انسان با خدا زیباترین بیانها را آورده است خدای قرآن برخلاف خدای فلاسفه یک موجود خشک و بی روح و بیگانه با بشر نیست ؛ خدای قرآن از رگ انسان به انسان نزدیکتر است .
برای یک ملت هیچ موهبتی بالاتر از شخصیت نیست اگر همه مواهب و ابزارهای زندگی را از ملتی بگیرند و شخصیتش محفوظ باشد غمی نیست .
اگر خداوند به وسیله بعضی از افراد بشر جلو بعضی دیگر را نگیرد خرابی وفساد همه جا را می گیرد ارتشی که وظیفه اش جلوگیری از تجاوز است ، وجودش لازم و ضروری است.
اگر در عرصه خلاقیت و سازندگی ، زمینه را «انسان » فرض کنیم هیچ هنرمندی و صنعتگری به پای پیامبران نمی رسد .
در میان عوامل فساد اخلاق و تضعیف روحیه و در میان عواملی که در زندگی ایجاد بدبختی وناتوانی می کنند ، چیزی به اندازه تنعم و نازپروردگی مؤثر نیست .
جهت دسترسی به همه قسمتهای این مجموعه بر روی لینک ذیل کلیک نمائید :
جملات تربیتی و اخلاقی http://www.hafezasrar.blogfa.com/category/87
