تاريخ : جمعه ۱۲ فروردین ۱۳۹۰
عشق کو تا در بیابان جنون آرد مرا
تشنه سازد، بر لب دریای خون آرد مرا
در می طامات خوش لایعلقم، مطرب کجاست
تا به هوش از نغمه های ارغنون آرد مرا
بقیه در ادامه مطلب
بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب...
ارسال توسط علیرضا ملکی
تاريخ : جمعه ۱۲ فروردین ۱۳۹۰
ما تشنه لب و چشمه ی حیوان نفس ماست
درویش جهانیم و هما در قفس ماست
آن زهر پرستی که بود در شکرستان
بیگانه ز خاییدن شکر مگس ماست
ادامه مطلب...
ارسال توسط علیرضا ملکی
تاريخ : جمعه ۱۲ فروردین ۱۳۹۰
یک سخن نیست که خاموشی از آن بهتر نیست
نیست علمی که فراموشی از آن بهتر نیست
اینک اصحاب حرم ، جرعه زنی، نزع و صلاح
کو صلاحی که قدح نوشی از آن بهتر نیست
ادامه مطلب...
ارسال توسط علیرضا ملکی
تاريخ : جمعه ۱۲ فروردین ۱۳۹۰
زندانی شوق تو به گلزار نگنجد
جز در قفس مرغ گرفتار نگنجد
در دست ریا باده کشان تا در کعبه
بگذشته میانی که به زنار نگنجد
ادامه مطلب...
ارسال توسط علیرضا ملکی
تاريخ : جمعه ۱۲ فروردین ۱۳۹۰
دوش کز عشق تو، دل عیب سلامت می کرد
ناگوارایی غم، کار حلاوت می کرد
جان برفت ای غم و همراه نرفتی، آری
این گنه داشت که عمری به تو عادت می کرد
ادامه مطلب...
ارسال توسط علیرضا ملکی
تاريخ : جمعه ۱۲ فروردین ۱۳۹۰
غم می گزد لب من، من می گزم لب عشق
میرم به تلخی غم، نازم به مشرب عشق
دانای شهر و ده کیست، کاز طنز ما نرنجد
خندند بر فلاتون، طفلان مکتب عشق
ادامه مطلب...
ارسال توسط علیرضا ملکی
آخرین مطالب
