ذکر شیخ ابوعلی ثقفی رحمةالله علیه
و سخن اوست که گفت: کسی جمله علوم جمع کند و با جمله طوایف صحبت دارد هرگز به جایگاه مردان نرسد مگر ریاضت یافته باشد به فرمان شیخی یا امامی یا مؤدبی ناصب که هر که را ادب فرماینده نباشد که او را از هر چه مذموم بود نهی کند و امامی فراگرفته نباشد که عیوب اعمال او بدور نموده باشد و رعونات نفس او در چشم او مینهاده در هیچ معاملهٔ اقتدا بدو روا نباشد...
ادامه مطلب...
و گفت: هشتاد سال است که به شهوت خویش هیچ نخوردهام.
وگفت: هرکه خواهد که از کون آزاد آید گو عبادت خدای تعالی باخلاص کن که درعبودیت باخلاص بود از ماسوی الله آزاد گردد.........
ادامه مطلب...
و گفت: صحبت با خدای کنید با خلق مکنید که دیدنی خداست و دوست داشتنی خدا و آنکس که بوی نازید خداست و گفتنی خداست و شنودنی خداست.
وگفت: کس بود که در سه روز به مکه رود و بازآید و کس بود که در شبانروزی و کس بود که در شبی و کس بود که در چشم زخمی پس آنکه در چشم زخمی برود و باز آید قدرت بود....
ادامه مطلب...
آن بحر اندوه آن را سختر از کوه آن آفتاب الهی آن آسمان نامتناهی آن اعجوبه ربانی آن قطب وقت ابوالحسن خرقانی رحمةالله علیه سلطان سلاطین مشایخ بود و قطب او تاد و ابدال عالم و پادشاه اهل طریقت و حقیقت و متمکن کوه صفت و متعین معرفت دایم بدل در حضور ومشاهده و بتن .........
ادامه مطلب...
ذکر حسین منصور حلاج قدس الله روحه العزیز
آن فی الله فی سبیل الله آن شیر بیشهٔ تحقیق آن شجاع صفدر صدیق آن غرقهٔ دریای مواج حسین منصور حلاج رحمةالله علیه کار او کاری عجب بود و واقعات غرایب که خاص او را بود که هم در غایت سوز و اشتیاق بود و در شدت لهب و فراق مست و بیقرار و شوریدهٔ روزگار بود و عاشق صادق و پاک باز و جد وجهدی عظیم داشت
ادامه مطلب...
ذکر ابوالخیر اقطع قدس الله روحه العزیز
و گفت: دل صافی نتوان کرد الا به تصحیح نیت باخدای و تن را صفا نتوان داد الا به خدمت اولیاء.
و گفت: دلها را جایگاهها است دلی است که جای ایمان است شفیق است بر همه مسلمانان و جهد کردن در کارهای ایشان و یاری دادن ایشان در آنچه صلاح ایشان درآن بود و دلی است که جایگاه نفاق است علامت آن حقد است و غل و حسد.......
ادامه مطلب...
ذکر ابن عطا قدس الله روحه العزیز
آن قطب عالم روحانی آن معدن حکمت ربانی آن ساکن کعبه سبحانی آن گوهر بحر وفا امام المشایخ ابن عطا رحمةالله علیه سلطان اهل تحقیق بود و برهان اهل توحید و در فنون علم آیتی بود و باصول و فروع مفتی و هیچکس را از مشایخ بیش ازوی در اسرار اننزیل و معانی تاویل آن کشف نبود ..........
ادامه مطلب...
ذکر عمرو بن عثمان مکی قدس الله روحه العزیز
پرسیدند از معنی افمن شرح الله صدره لاسلام گفت: معنی آنست که چون نظر بنده برعظمت علم وحدانیت و جلال ربوبیت افتاد نابینا شود بعد از آن از هر چه نظر برو افتد.
ادامه مطلب...
ذکر جنید بغدادی قدس اللّه روحه العزیز
و گفت: شیخ مادر اصول و فروع و بلاکشیدن علی مرتضی است رضی الله عنه که مرتضی به پرداختن حربها ازو چیزها حکایت کردندی که هیچ کس طاقت شنیدن آن ندارد که خداوند تعالی او را چندان علم و حکمت کرامت کرده بود.
و گفت: اگر مرتضی این یک سخن به کرامت نگفتی اصحاب طریقت چه کردندی و آن سخن آنست که از مرتضی سئوال کردند که خدای را به چه شناختی گفت: بدانکه شناساگر دانید مرا بخود که ....
ادامه مطلب...
ذکر یوسف بن الحسین قدس الله روح العزیز
و گفت: قومی اند که دانند که خدای ایشان را میبیند. پس ایشان شرم دارند از نظر حق که از مهابت چیزی کنند، جز از آن وی، و هرکه به حقیقت ذکر خدای یاد کند ذکر غیر فراموش کند در یاد کرد او؛ و هرکه فراموش کند ذکر اشیاء در ذکر حق همه چیز بدو نگاه دارند از بهر آنکه خدای او را عوض بود از همه چیز.
ادامه مطلب...
ذکر ابوتراب نخشبی قدس الله روحه
و گفت: میان من و خدای عهدی است که چون دست به حرام دراز کنم مرا از آن بازدارد.
و گفت: هیچ آرزو بر دل من دست نبوده است، مگر وقتی در بادیه میآمدم. آرزوی نان گرم و خایه مرغ بر دلم گذر کرد. اتفاق افتاد که راه گم کردم. به قبیله ای افتادم. جمعی ایستاده بودند و مشغله میکردند. چون مرا بدیدند در من آویختند و گفتند: کالای ما برده ای.
ادامه مطلب...
ذکر سهل بن التستری قدس الله روحه العزیز
و گفت: هرکه گرسنگی کشید شیطان گرد او نگردد بفرمان خدای چون سیر بخوردید، طلب از حد در گذرید و طاغی شوید.
و گفت: سرهمه آفتها سیر خوردن است.
ادامه مطلب...
ذکر عبدالله مبارک
و گفت: چون درویشان دنیا این باشند منزلت درویشان حق چگونه باشد.
و گفت: دل دوستان حق هرگز ساکن نشود. یعنی دایما طالب بود که هرکه بایستاد مقام خود پدید کرد.
و گفت: ما به اندکی ادب نیازمندتریم از بسیاری علم.
ادامه مطلب...
ذکر بایزید بسطامی رحمة الله علیه
و گفت: چهل سال است که پشت به هیچ دیوار بازننهادم، مگر به دیوار مسجدی، یا دیوار رباطی. و گفت: خدای تعالی از ذره ذره بازخواهد پرسید. این از ذره ای بیش بود.
و گفت: چهل سال آنچه آدمیان خورند نخوردم. یعنی قوت من از جایی دیگر بود.
ادامه مطلب...
نقل است که بشر گفت: یک شب مرتضی را به خواب دیدم. گفتم: مرا پندی ده! گفت: چه نیکوست شفقت توانگران بر درویشان برای طلب ثواب رحمان، و از آن نیکوتر تکبر درویشان بر توانگران، از اعتماد بر کرم آفریدگار جهان.
ادامه مطلب...
ذکر محمدبن واسع رحمة الله علیه
و در معرفت چنان بود که سخن اوست که: ما رایت شیئا الا و رایت الله فیه. هیچ چیز ندیدم، الا که خدایرا در آن چیز دیدم و از و پرسیدند: که خدایرا میشناسی؟
ساعتی خاموش سرفروافگند. پس گفت: هرکه او را بشناخت سخنش اندک شد و تحیرش دایم گشت.
ادامه مطلب...
آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عامل صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوه دل اولیاء، آن جگرگوشه انبیاء، آن ناقد علی، آن وارث نبی، آن عارف عاشق: جعفرالصادق رضی الله عنه.
ادامه مطلب...
طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
بکوش خواجه و از عشق بینصیب مباش
که بنده را نخرد کس به عیب بیهنری
ادامه مطلب...
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست
ادامه مطلب...
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
ادامه مطلب...
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
ادامه مطلب...
لا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دله
ادامه مطلب...
